... و جعلنا لهم لسان صدق علیّا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

درهای الهی

شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۲، ۰۵:۰۷ ب.ظ

تا حالا موقع خوندن سوره بقره، وقتی به آیه 189 «ولَیسَ البِرُّ بِأن تَأتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها ولکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أتُوا البُیوتَ مِن‌ابوابِها» با خودتون فکر کردید که منظور از بیوت چیه؟ منظور از ابواب چی؟ البته این آیه مربوط میشه به یکی از رسوم جاهلی که وقتی احرام می بستن دیگه از درها وارد نمی شدن بلکه از پشت خونه، سوراخی ایجاد می کردن و وارد اون خونه می شدن. ولی این ظاهر آیه است. این آیه مث بسیاری از آیات قرآن مصادیقی داره که بطن آیه محسوب میشه و کلام معصوم علیهم السلام اونو روشن می کنه.

آیت الله جوادی آملی در تفسیر این آیه توضیح بسیار زیبایی دارن:

عن علی(علیه‌السلام): «نحن الشِّعار والأصحاب والخزنة والأبواب و لاتؤتی البیوت إلاّ من‌بوابها؛ فمن أتاها من غیر أبوابها سُمّی سارقاً».[ نهج البلاغه، خطبه 154، بند 2 ـ 3. ]
عن سعد، عن أبی جعفر(علیه‌السلام) قال: سألته عن هذه الآیة: (ولَیسَ البِرُّ بِأن‏تَأتوا البُیوتَ مِن ظُهورِها ولکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أتُوا البُیوتَ مِن أبوابِها)، فقال: «آل محمد(صلّی الله علیه وآله وسلّم) أبواب الله و سبیله و الدّعاة إلی الجنّة و القادة إلیها و الأدلّاء علیها إلی یوم القیامة».[تفسیر العیاشی، ج1، ص86]
همان‌طور که قرآن حبل متین الهی است و انزال آن به معنای آویختن آن است، نه انداختن، از این‏رو صدر و ساقه نشئه علم را زیر پوشش دارد، انسان کامل معصوم(علیه‌السلام) که دارای مقام منیع نبوت، رسالت یا امامت است، ارسال یا اعزام وی به معنای آویختن چنین مقام فراگیری است که آغاز و انجام قلمرو عین را دربر می‌گیرد.
آنچه از حدیث مأثور و مشهور ثقلین برمی‌آید این است که انفکاک هیچ‏یک از این ‏دو از دیگری در هیچ حدّی از حدود طبیعت، مثال و عقل محض ممکن نیست؛ یعنی نه در علوم ادبی می‌توان بهره صحیح از قرآنِ بدون حدیث اهل بیت(علیهم‌السلام) برد، زیرا این دو در قلمرو الفاظ و ادب و فنون آن هماهنگ‌اند، و نه در دانشهای فقهی و حقوقی چنین بهره‌ای ممکن است و نه در معارف حِکَمی و کلامی میسور و نه در مشاهد عرفانی مقدور است.
راز مطلب آن است که هرچند قرآن به مثابه بیتْ و اَصل بوده و حدیث اهل‏
بیت(علیهم‌السلام) به منزله دَر و فرع محسوب می‌شود و از این‏رو باید بر قرآن عرضه شود تا اصل اعتبار آن احراز گردد؛ لیکن تمامیت حجّت و به نصاب رسیدن هدایت، مرهون انضمام این دو وزنه وزین است و این دو حبل متین به هم کاملاً گره خورده‌اند و ثمره تلخِ تفکیک یکی از دیگری که به عنوان «سرقت» مطرح شده، جز خسران چیز دیگری نخواهد بود، هرچند ممکن است این خسارتِ غمبار در دنیا ظاهر نگردد، زیرا آن انسان کامل معصوم(علیه‌السلام) که امروز دَرِ مدینه علم و حکمت نبوی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) است، فردا دَرِ بهشت رضوان الهی است. آیا ممکن است کسی از غیر دَرِ بهشت بتواند وارد شود؟ آیا در روز عدل محض که حاکمی جز خداوند نیست و اراده احدی غیر از عزم الهی نافذ نیست می‌توان بر خلاف مشیئت خدا کار کرد؟[تسنیم، جلد 9 -  صفحه 564]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۱۷:۰۷
lesane sedq

محمد ابن عبداللـــــــــــه

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۰۷:۱۴ ب.ظ

به مناسبت 17 ربیع الاول ، میلاد پیامبر خاتم محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله)

انشوده میلاد السلام

دریافت

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۲ ، ۱۹:۱۴
lesane sedq

قدرت فرقان مؤمن

جمعه, ۲۰ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ

وقتی بیانات نورانی حضرت آقا در جمع مردم قم رو میخوندم یاد این روایت از امام رضا (علیه السلام) و توضیح آیت الله جوادی آملی پیرامون این روایت افتادم: «فاتّقوا فراسَةَ المؤمن، فَإنَّهُ ینظِرُ بنورالله الّذی خُلق منه»(بحار، ج 64، ص 75؛ محاسن برقی، ج 1، ص 223). قدرت فرقان بین حقّ و باطل که به مؤمن داده شده، اشتباه بردار نیست و مؤمن با آن قدرت می نگرد. از این رو هم حقّ می بیند و هم حقّ را می بیند و چنین کسی اشتباه نمی کند و چون مؤمن با نور الهی می بیند، از این رو به ما دستور داده شد که از فراست مؤمن بپرهیزد؛ زیرا او درون بین و دوربین و تیزبین است و به همین جهت نمی شود او را فریب داد.[مراحل اخلاق در قرآن -  صفحه 238]

ای کاش مسئولین ما هم، این فرقان رو داشتند و اگر که خودشون به این فرقان نرسیدند به نور و قدرت فرقانی که در وجود حضرت آقاست ایمان داشتند.

ای کاش بصیرت مسئولین ما مثل بصیرت مردم بود و همون عشق و ایمانی که مردم به حضرت آقا داشتند اون ها هم می داشتند و از خون تو رگ هاشون که نه، از فکر و نظر ناقابلشون میگذشتند و با جان و دل حرف حضرت آقا رو می گرفتند. ای کاش شعار مسئولین ما هم، مثل شعار مردم بود و از ته قلب می گفتند: از تو به یک اشارت از ما به سر دویدن. اصلا اونا توصیه حضرت آقا رو شنیدن؟!!!

توصیه ام به مسئولان این است که برای رفع مشکلات کشور به نیروی درونی کشور توجه کنند ونباید چشم به بیرون دوخت. البته شکی نیست که مسائل بیرون را باید حل کرد/منتها امید ما به درون کشور باشد،این است که کشور را بیمه میکند. (۱۳۹۲/۱۰/۱۹ ، بیانات در دیدار مردم قم در سالروز قیام ۱۹ دى‌ماه ۱۳۵۶)

ظواهر نشون میده یا نشنیدن یا خودشون رو به ......!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۲ ، ۱۸:۵۴
lesane sedq

دعای کمیل

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۱۱:۵۱ ب.ظ

دعای کمیل با صدای اباذر الحلواجی
 

 

 

دعای کمیل با صدای میثم التمار

 

 

 

عای کمیل با صدای ابو بشر

 

دریافت


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۳:۵۱
lesane sedq

 

شعرخوانی سید حمیدرضا برقعی در محضر رهبر انقلاب

 

http://snn.ir/NSite/FullStory/Video/?Serv=12&Id=237377&Sgr=137

 

چشم واکن احد آیینــه عبرت شد و رفت

دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت

آنکه انگیــــزه اش از جنگ غنیمت باشــد

با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۲:۴۵
lesane sedq

دلم هوای حرم کرده است می‌دانی

پنجشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۱۸ ب.ظ

شعر خوانی حمیدرضا برقعی

http://snn.ir/NSite/FullStory/Video/?Serv=12&Id=282584&Sgr=137

 

شروع شد غزلم باسمه تعالی ســــــر

بلند مرتبه پیــــــکر، بلند بالا ســـــر

...

  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۲ ، ۲۲:۱۸
lesane sedq

تلاوت قرآن دیدنی!

چهارشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۳۳ ق.ظ


بگو ماشـــــــــــــــاءالله

 


دریافت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۲ ، ۰۱:۳۳
lesane sedq

خوش به حال هر کی ...

شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۳:۱۵ ب.ظ

خوش به سعادت اونایی که بعضی از صفات رو ذاتا دارن و بد به حال اونایی که همون صفات رو نه تنها ندارن بلکه هیچ تلاشی هم برای کسبشون نمی کنن.

دیدید آدمایی رو که مادرزادی آرومن! خیلی دیر عصبانی میشن.به عبارتی انسان های حلیم و بردباری هستند. باید روزی هزار هزار مرتبه خدا رو شکر کنن! خوش به حالشون. وقتی در نظر بگیرید که خیلی از خطاها و گناهانی که ما انجام میدیم در اثر عصبانیته شما هم میگید خوش به حالشون.

خیلی از غیبت کردنا، تهمت زدنا، حرمت شکستنا، بردن آبروی دیگران و خصوصا حسادت ها ... عاملی جز عصبانیت نداره.

و در اون وقته که خدا باید به ما رحم کنه!

یکی دیگه از صفاتی که آدم اگه ذاتا داشته باشه خیلی خوش به حالش میشه سخاوته. صفتی که طبق روایات، صاحبش رو به هدایت و بهشت بسیار نزدیک میکنه و حتی آدم سخاوتمند تو این دنیا هم خیلی عزیزه. گذشته از این، انسان های سخی، لذتی رو از کرم و بخشندگیشون بدست می آرن که تو هیچ اندوختنی بدست نمیاد!

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد عبدلله بن جدعان از مشرکان معروف جاهلیت فرمودند: کم عذابترین جهنم، عبدلله بن جدعان است زیرا او گرسنگان را سیر می کرد.( بحار- ج 4، ص 384)

و یا این روایت که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به عدی بن حاتم فرزند حاتم طایی فرمودند: خداوند عذاب شدید را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت.( سفینه البحار، ج 2، ص 607)

بیچاره آدمایی که لذت زندگیشون تو جمع کردن و گاهی پنهان کردنه. آدمایی که حتی خیرشون به نزدیکان و اطرافیانشونم نمی رسه چه برسه به غریبه ها. قبلا روایتی رو دیده بودم که نگاه کردن به شخص بخیل، موجب قساوت قلب میشه حالا فکر کنید قلب خود بخیل دیگه چیه؟!!!!

صفت دیگه ای که آدم باید به صاحبش دست مریزاد بگه تواضعه. این صفت هم تو هر کسی پیدا نمیشه . البته خیلی ها متظاهر به این صفتند اما در جای خودش مشخص میشه که چقدر رویِ منِ خودشون حساب باز می کنن به قول یکی از اساتید می گفت اونی که دائم بهش برمی خوره اونم آدم مغرور و متکبریه چون خلاصه یه منی برای خودش قائله که چنین اتفاقی می افته. خلاصه آدمایی که خودشونو یه چیز دیگه می دونن بقول معروف تافته جدا بافته، اونایی که خودشونو منحصر به فرد و خاص تلقی می کنن اونایی که خودشونو صاحب همه چیز و همه کس می دونن ، چنین آدمایی یه کم باید مراقب باشن چون احتمالا دچار کبر و غرورن.

هرچند آدمای مغرور و متکبر از نظر شخصیتی دچار توهم در مورد خودشون هستند و تصویری غیر واقعی از خودشون دارن ، اونا به خاطر همین بزرگ بینی که از خودشون دارن دچار عزت نفس کاذب هم هستند علاوه بر این، روایات از خشم خدای متعال نسبت به این افراد خبر میده. یادمه روایتی دیده بودم در مورد اینکه کبر و غرور باعث میشه بوی بهشت هم به انسان نرسه!

بخاطرهمین باید گفت خوش به حال آدمای دوست داشتنی متواضع . اونایی که بقول معروف خاکی ان. اونایی که یادشون نرفته از چی بوجود اومدند . بنابه تعبیر قرآن از گل بدبو. اونایی که سفارش اسلام رو فراموش نکردند که هر کی رو می بینید فکر کنید از شما بهتره و پیش خدا عزیزتر. اونایی که به ذهنشون سپردن پیامبر اسلام و اهل بیتش در کنار فقیرترین و پایین ترین افراد جامعه روی زمین می نشستند ، با هم، هم غذا می شدند هم کلام می شدند دوست و یار می شدند تا اونجا که خیلی از اصحابشون ، و بهترین اصحابشون از همین طبقه جامعه بودند.

خوش به حال هر کی بردبار بود.

خوش به حال هر کی سخاوتمند بود.

و خوش به حال هر کی متواضع بود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۱۵:۱۵
lesane sedq

حوزه خلافت انسان کامل

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۱ ب.ظ

آیت الله جوادی آملی در جلد 3 تسنیم ذیل آیه 30 سوره بقره (ص 118) در مورد خلافت انسان کامل چنین می فرمایند:
 گرچه اصل خلافتِ مجعولْ حقیقت جامع بین مراتب است، و سابقاً گذشت که انسان کامل مظهر خداوندی است که در هستی و کمال‏های آن نامتناهی است، به دست می‏آید که حوزه خلافت انسان کامل خصوص زمین نیست، بلکه زمین مسکن و مقرّ وجود مادّی و جسمانی اوست و کلمه (فی الأرض) در آیه، بدین معناست که در قوس صعود، مبدأ حرکت تکاملی انسان زمین است، نه این‏که موطنِ خلافت و قلمرو مظهریّت او زمین باشد و او فقط کارهایی را که خداوند باید در زمین انجام دهد انجام دهد و به بیانی که قبلاً گذشت، کلمه (فی الأرض) قید جعل است، نه قید خلافت. به ویژه با توجه به این‏که خلیفه، کسی است که فرشتگان آسمان در برابر او ساجدند و اگر او تنها خلیفه خدا در زمین باشد فرشتگان خلیفه خدا در آسمان‏ها خواهند بود و سجده آنها برای انسان کامل معنا ندارد و در این صورت، انسانِ خلیفه، به همه نظام آفرینش نیز آگاهی ندارد.
مقام خلیفة اللهی همان شجره طوبایی است که اصل و ریشه آن ثابت و شاخه‏ هایش در آسمان است: (أصلها ثابت وفرعها فی السماء). [سوره ابراهیم، آیه 24. تسنیم، جلد 3 صفحه 117] از این رو فرشتگان آسمان‏ها نیز از میوه این شجره و از علم این انسان کامل بهره می‏گیرند و اصولا ً کمال آن فرشتگان در این است که از این درخت استفاده و در برابر آن خضوع کنند.
خلیفة الله کسی است که تغذیه علمی و عملی او از تعلیم اسماء تأمین می‏شود و تنها بدن و وجود عنصری اوست که از باب (وما جعلناهم جسداً لا یأکلون الطعام)[سوره انبیاء، آیه 8] از زمین و طبیعت تغذیه می‏کند.

از این رو وقتی محمد بن حنفیه انسان کاملی چون امام حسین (علیه ‏السلام) را وصف می‏کند افزون بر بیان سه خصوصیت: «أعْلمنا عِلماً، أثْقلنا حِلماً و أقْربنا من رسول الله رَحِماً» (1 از همه ما عالمتر است 2 در فضیلتهای عقل عملی از همه ما حلیمتر و بردبارتر است 3 از همه ما به رسول الله نزدیکتر است) دو وصف دیگر را نیز بیان می‏دارد که برتر از زمان است: نخست این‏که، او پیش از آن‏که آفریده شود فقیه بود: «کان فَقیهاً قبْل أن یُخْلَق»؛ یعنی اسرار و علوم الهی را به همراه خود آورد و آنها را از کسی نیاموخت، بلکه به مکتب نرفته، با غمزه، مسأله‏آموز صدها مدرس شد.[چون مراد از فقه، فقه در برابر اصول نیست، بلکه مراد همه علوم الهی اعم از احکام فرعی و حِکَم اصلی است.] دوم این‏که، پیش از آن‏که به زبان بیاید وحی را قرائت کرد: «وقرأ الوحى قبل أن ینطق»؛ یعنی پیش از این‏که وحی به مقام لفظ تنزل کند و در کسوت کلمات و حروف در آید معلوم آن حضرت بود و یا پیش از آن‏که آن حضرت به سن تکلم بالغ شود، همانند عیسی (علیه‏السلام) آشنای به وحی بود، بدون آن‏که نیازمند مکتب و آموختن از راه سمع و بصر باشد.[اصول کافی، ج 1، ص 302، کتاب الحجة، باب النص علی الحسین بن على (علیهماالسلام).
در هر حال، غرض از (إنّی جاعلٌ فی الأرض خلیفة) این است که آغاز سیر خلیفة الله در قوس صعود، از زمین است وگرنه او از زمین تا (وأنّ إلی ربّک المنتهی)[سوره نجم، آیه 42] حضور دارد. خلیفة الله هم زمینی است و هم آسمانی و خلافت او در همه اسماء و شؤون است؛ او هم معلّم اهل زمین است: (وأنزلنا إلیک الذکر لتبیّن للناس ما نزّل إلیهم)[سوره نحل، آیه 44] و هم معلّم اهل آسمان: (یا آدم أنبئهم بأسمائهم)[سوره بقره، آیه 33]، بلکه تسبیح و تقدیس فرشتگان نیز به تعلیم خلیفة الله بود: «سبّحنا فسبحت الملائکة بتسبیحنا»[بحار، ج 24، ص 88، ح 3. تسنیم، جلد 3 صفحه 119] و اگر فرشتگان از چنین چیزی باخبر بودند و تنها جنبه زمینی بودن او را نمی‏دیدند هرگز درباره آفرینش وی سؤال نمی‏کردند و آن‏گونه سخن نمی‏گفتند و این خود دلیل بر پیچیدگی آفرینش انسان از یک‏سو و محدودیت علم فرشتگان از سوی دیگر است.
حاصل این‏که، نه موجودی که فقط زمینی است خلیفه خداست و نه آن‏که حوزه خلافتش تنها زمین است و نه موجودی که فقط آسمانی است، بلکه موجودی خلیفه حق است که «کَوْنِ جامع» بوده، به آسمان و زمین و مُلْک و ملکوت احاطه تام دارد و همه مخازن اشیا و مفاتیح غیب را به اذن خدا داراست، گر چه وجود عنصری وی به زمین بسته است. از این رو هم فرشتگان باید در برابر او سجده تکریمی کنند و هم انسان‏های عادی باید او را گرامی دارند.
شایان ذکر است که، آنچه گفته شد مربوط به آخرین مرتبه خلافت است؛ یعنی خلیفه کامل و مظهر همه شؤون مستخلف عنه، (که به همین لحاظ ازوحدت برخوردار است؛ همان‏طور که مستخلف عنه واحد است؛ یعنی خلیفه کامل در هر عصری یگانه است و اگر خلفای دیگری معاصر او بودند تحت الولایه خلافت مطلق او قرار دارند) وگرنه خلافت، حقیقتی است تشکیکی که مراتب و مصادیق مختلف دارد. کاملترین آن در صادر اول یا ظاهر اول تجلّی می‏یابد و انسان‏های شایسته و صالح دیگر، واجد مراحل متوسط یا نازل خلافت الهی هستند و چون حفظ مراتب لازم است باید گفت، بعضی خلیفه بی واسطه خدایند و برخی خلیفه با واسطه و آن‏که خلیفه با واسطه است خلیفه خلیفه خداست، نه خلیفه خدا، مگر به لحاظ واسطه. البته با یک نگاه، همگان به منزله حلقه‏ های سلسله منسجم و یکتای خلافت الهی هستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۱۲:۰۱
lesane sedq

امام حسین آب پیدا کرده!!!

شنبه, ۲ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۳۲ ق.ظ

با پسر کوچولوی فامیل نزدیک که تاسوعا و عاشورای حسینی مهمون ما بود صحبت می کردم . از پیش دبستانی و دوستان و مربی پیش دبستانی. لابه لای صحبت هاش خاطره ای رو تعریف کرد که خیلی برام جالب بود.

می گفت معلممون گفته بود که  امام رو بکشیم . من  امام حسین رو کشیدم که دستاش رو به آسمون بود و داشت دعا می کرد .

معلممون گفت: این کیه ؟

گفتم : امام حسینه.

گفت: داره چیکار میکنه؟

گفتم داره خدارو شکر میکنه.

گفت واسه چی؟

گفتم آخه امام حسین آب پیدا کرده!!!!

می گفت معلممون منو بوسیده.

گفتم: فدای لب عطشانت یا حسین که بچه ها هم طاقت شنیدن عطش تو رو ندارن و با ذهن پاکشون می خوان قصه عطش رو خوب تموم کنن!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۲
lesane sedq