وقتی قراره تو دنیایی زندگی کنی که آمیخته با رنج و سختیه ، از بیماری و مرگ گرفته تا فقر و ... لازمه اش اینه که خودمون مسلّح کنیم. اونم به سلاحی تاثیر گذار و مطمئن. سلاحی که در کلام نورانی قرآن و عترت ، به اون اشاره و سفارش شده همون صبره.
سبک زندگی، بدون صبر و شکیبایی قطعا نمیتونه رنگ اسلامی بودن به خودش بگیره. تمرین صبر و تشبّه به صابران ، میتونه در ایجاد این صفت ارزشمند موثر باشه. آیت الله جوادی آملی سخنان ارزشمندی در این زمینه دارن که خوندنش خالی از لطف نیست:
صورت مثالی (برزخی) صبر
صبر که از منازل سائران و مقامات واصلان محسوب میگردد اگر در کسوت مثال متمثّل می شد به صورت انسانی با کرامت ظهور میکرد. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لو کان الصبر رجلاً لکان رجلاً کریماً» [1] نیز آن حضرت(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نِعْمَ سلاح المؤمن الصبر والدعاء».[2]
سرّ تأثیر صبر
سرّ تأثیر صبر آن است که موجود متزمّن، در رهن زمان است. همانطور که حیات و ممات انسان، مرز زمانی خاص دارد که نه تقدیم پذیر است و نه تأخیرپذیر[3]، رخدادهای دیگر نیز همین حکم را دارد و اجل معین و اجل معلّق در بسیاری از موجودهای زمانمند دیگر راه دارد.
اشتراط حادثه معیّن به صبر و عدم آن به فقد صبر از مسائل روشن کلامی است. ممکن است رخدادی با صبر به یک صورت درآید که بدون صبر، به آن صورت مناسب ظهور نمیکند؛ نظیر دعا، صدقه، صله رحم و مانند آن که در دگرگونی حوادث قَدَری مؤثر است و همین مطلب، یعنی تأثیر امور یاد شده جزو قضای قطعی الهی است. بنابراین، صبر کردن و ناشکیبایی نداشتن، در تغییر اوضاع به وضع مطلوب، بی اثر نیست.
شاید بتوان این اصل کلامی را از سخن نورانی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) استنباط کرد که فرمود: اگر دیدید نمیتوانید کاری را به وفق مراد دگرگون کنید، شکیبایی پیشه کنید تا خداوند آن را تغییر دهد؛ «إذا رأیتم الأمر لا تستطیعون تغییره فاصبروا حتی یکون اللّه هو الذی یغیّره»[4]. خود رسول گرامی(صلی الله علیه و آله و سلم) مأمور شد در برابر رخدادهای تلخ سیاسی و مانند آن صابر بوده، نماز را اقامه کند: (فاصبر علی ما یقولون و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس وقبل غروبها ومن آناء الیل فسبّح و أطراف النهار لعلک ترضی).[5] ظاهر تسبیح آمیخته با ستایش در اوقات یاد شده ناظر به نمازهای پنجگانه است که در وقتهای مزبور اقامه میشود.
گرچه از نماز به عنوان تکیه گاه مقاومت در برابر رفتار تلخ و گفتار گزنده مشرکان یاد نشده، لیکن از وحدت سیاق و تناسب حکم و موضوع میتوان تأثیر آن را در کم کردن یا از بین بردن فشار سیاسی ومانند آن که از جبهه مخالفان اسلام وارد میشد، استظهار کرد. از اینرو حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام حزوب حادثه و نزول سانحه غمبار، گذشته از شکیبایی، به نماز پناه میبرد. در بحث روایی به این مطلب اشاره خواهد شد.
البته نزول صبر مسبوق به عنایت ویژه است که ممکن است نماز در نزول آن بی اثر نباشد. از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده است: «إنّ اللّه یُنْزِل المعونة علی قدر المؤونة ویُنْزِل الصبر علی قدر البلاء»[6]. بنابراین، محتمل است نازل شدن کمک به قدر هزینه و نازل شدن صبر به قدر رنج و سختی، مشروط به نماز و مانند آن باشد. از اینرو در آیه محل بحث به استعانت به هر دو امر شده است.
گاهی صبر در اقامه نماز سهم دارد؛ مانند: (وأمر أهلک بالصَّلاة واصطبر علیها)،[7] (فاعبده واصطبر لعبادته)[8]. البته تأثیر هر کدام در جای خاص خود قابل عنایت است. شاید آنچه در محل بحث از خصوص نماز به عنوان (إنها لکبیرة) یاد شده و در مورد دیگر از خصوص صبر به عنوان معیت خدا با صابران یاد شده: (استعینوا بالصبر والصَّلاة إنّ اللّه مع الصابرین)[9] از همین منظر باشد.
اهتمام به صبر را میتوان از آیه (...وتواصوا بالصبر)[10] استظهار کرد؛ زیرا یکی از عوامل نجات از خسران محسوب شده و از اینرو وظیفه متقابل نجات یافتگان این است که یکدیگر را به شکیبایی فرا خوانند. البته صبر از آن جهت که از نعمتهای الهی است از ناحیه آن منعم بالذات نازل میشود؛ چنانکه آیه (واصبر وما صبرک إلاّ باللّه)[11] ناظر به آن است. کسی که به صبر استعانت میجوید باید عنایت کند که در گوهر معنای صبر، ستبری، غلظت، نستوهی و مقاومت اخذ شده است؛ چنانکه شیخ طوسی میگوید: «والصبرة من الحجارة: ما اشتدّ وغلظ»[12]، همانطور که استعانت به نماز از منظر عمود بودن آن است. آنچه محور بحث است صبری است که در زیر قضا و قدر الهی است.
صبر مذموم
امّا صبر از هجران خدا نه محمود و ممدوح و نه مقدور عاشقان واله و نه مأمورٌ به است: «صَبرتُ علی حرّ نارک فکیف أصبرُ عن النظر إلی کرامتک»[13]. در آنجا جزع، لابه و ناله، صریخ و عویل و بکاء و مدهوشی مطلوب است که نه راقم را به آن بارگاه راهی و نه رقم را که مسؤول تدوین وظایف کارگاه است، بدانجا باری است.
[1] - نهج الفصاحه، ج 2، ص 494.
[3] - سوره اعراف، آیه 34.
[4] - نهج الفصاحه، ج 1، ص 40.
[6] - نهج الفصاحه، ج 2، ص 536.
[9] - سوره بقره، آیه 153.
[11] - سوره نحل، آیه 127.
[12] - تفسیر تبیان، ج 1، ص 202.
[13] - مفاتیحالجنان، دعای کمیل
[برگرفته از تفسیر تسنیم- ج 4، ص 184- 186]
