... و جعلنا لهم لسان صدق علیّا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معیار ایمان» ثبت شده است

این روزای آخریه ...

سه شنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۱۴ ق.ظ

سال که به روزای آخر نزدیک میشه آدم برمیگرده ببینه چه کرده تو ماه ها و روزایی که گذشت. معمولا مشکلات زودتر به ذهنمون میرسه، سختی هایی که کشیدیم و داریم میکشیم بعد اگه تهش جایی موند به روزای خوب هم فکر میکنیم که چه کوتاه گذشتند!

امروز داشتم صحبتای حاج آقا پناهیان رو میخوندم در مورد فلسفه رنج(مجموعه سخنان ایشون با عنوان تنها مسیر). البته قسمت هاییش رو تو همین وب. خیلی جالب بود. نوع نگاه به رنج، تاثیرات متفاوتی، روی ما، زندگیمون، داره.

دلم می خواد سبک زندگیم در مورد لذت و رنج، همون چیزایی باشه که میخوندمشون. بخشی از اونچه خوندم رو مینویسم:

  • تعریف مختصر زندگی انسان می شود:« سختی و مبارزه» که سختی در ذات حیات دنیا است ومبارزه را باید با هوای نفس و تمایلات خود انجام دهیم و این دو تا با هم است.
  • اگر کسی تکلیفش را با رنج مشخص نکند به جای پریدن از روی موانع، عافیت طلبانه از کنار آن ها رد می شود. (در اینصورت فرصت رشد خود را از بین برده است) یعنی جاهایی که راه دستش بوده و برایش آسان بوده است، مسلمانی کرده، اما جاهایی که خدا خواسته که مبارزه با نفس کند تا رنج بکشد، از کنار آن موانع فرار کرده است.
  • کسی که اهل تحمل رنج و سختی نیست، در واقع یک آدم خودخواه است. هنوز خداپرست نشده است. خدا آن قدر رنج باید بدهد تا «من» و «منم زدن» از ما جدا شود و به جای آن خدا بنشیند. نمی شود هم خداپرستی کرد و هم خودپرستی، من باید مرده باشد تا خداپرستی حاصل شود.
  • سختی های دنیا مثل خواب دیدن است گله نکنید. این سختی هایی که می بینید، عین خواب دیدن است. لحظه ای که از خواب می پرید و یک خواب وحشتناک دیده اید، یک آه می کشید و با لبخند می گویید:« آه خواب بود خوب شد خواب بود.» وقتی هم که از دنیا می روید می گویید: «سختی ها و رنج ها همه اش مثل خواب بود ولی من چقدر آن ها را جدی گرفته بودم.»
  • رنج را بپذیر تا نعمت، راحتی و شکر را ببینی. یکی از تاکتیک های دیدن رنج این است که به رنجورتر از خودت نگاه کنی و شرایط رنج او را در نظر داشته باشی.
  • یکی از رنج هایی که خدا به رخ ما می کشد، مرگ است. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: یاد کردن مرگ، شهوات و تمایلات نفسانی را در قلب انسان نابود می کند ... طبیعت و فطرت انسانی را لطیف و نرم می کند ... دنیا و زندگی دنیوی را در نظر انسان کوچک و خوار می کند ...
  • هر کس در این دنیا از خدا بیشتر لذت ببرد، خدا به او بیشتر پاداش می دهد. مانند مادری که وقتی غذایی درست می کند، هر چقدر این فرزند از غذای او بیشتر خوشش بیاید و بیشتر بخورد مادر بیشتر خوشحال می شود و خداوند نسبت به بندگانش مهربان تر است.
  • ایمان انسان را از تنهایی در می آورد و باعث می شود که خدا انیس و مونس انسان شود. ایمان به خدا، انسان را از وحشت در می آورد. ایمان به خدا، مهربان ترین وجود در عالم را به نزدیکی تو می آورد. حلاوت ایمان، یک شیرینی در کنار سایر حلاوت ها نیست. کسی که لذت ایمان و شیرینی آن را می چشد جایی برای شیرینی های دیگر نخواهد داشت.
  • کسی که حلاوت ایمان را می چشد و ایمان نزد او محبوب واقع می شود اتفاق دیگری هم برایش می افتد و آن این است که از کفر و فسوق و عصیان بدش می آید. از ایمان به غیر خدا و عمل زشت بدش خواهد آمد. اگر کسی زشتی گناه را درک کند و از ان تنفر پیدا کند دستمایه خوبی برای مناجات با خدا پیدا کرده است؛ چون می فهمد گناه چقدر پلید و زشت است و از ته دل استغفار می کند و با خدا مناجات می کند.
  • وقتی مردم شعار می دادند روح منی خمینی برای امام لذتی نداشت. چون امام (ره) از ایمان به خدا لذتی برده بود که این ابراز محبت های مردم درمقابل محبت های خدا هیچ بود. امام آنقدر ترک شهوات و خوشی ها کرده بود که به لذت ایمان رسیده بود. براساس فرمایش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) کسی که دوست دارد لذت های دیگر را بچشد هیچگاه به لذت ایمان نمی رسد چه برسد به کسی که پیگیر و دلبسته لذت های دیگر است ...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۰۱:۱۴
lesane sedq

مصادیق صادقان

دوشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۲، ۱۲:۲۳ ق.ظ

معیار ایمان

صداقت و راستگویی از توصیه‏ های اکید اخلاقی است که همه انبیای الهی (علیهم‌السلام) به آن اهتمام داشتند: «إنّ اللَّه عزّ وجلّ لم یبعث نبیّاً إلاّ بصدق الحدیث و أداء الأمانه»[1]. در برخی روایات آمده است: فریب نماز و روزه افراد را نخورید؛ زیرا چه بسا انسان‏هایی که به نماز و روزه خو می‏گیرند، به گونه‌ای که اگر رهایش کنند، دچار وحشت و نگرانی می‏شوند، لیکن افراد را با صداقت در گفتار و ادای امانت بیازمایید: «لا تغترّوا بصلاتهم ولا بصیامهم فإنّ الرّجل ربّما لهج بالصلاة و الصوم حتّی لوترکه استوحش و لکن اختبروهم عند صدق الحدیث و أداء الأمانة».[2]

 

جایگاه صدق

در بیانات امیر بیان (علیه‌السلام)راستی با عناوین زیر یاد شده است:

  1.  لباس دین: «الصدق لباس الدین»[3]
  2. جمال آدمی و ستون ایمان: «الصدق جمال الإنسان و دعامة الایمان»[4]
  3. روح کمال: «الصدق روح الکلام»[5]
  4.  برادر عدل: «الصدق أخوالعدل»[6]، مایه عزّت: «الصدق عزّ»[7]
  5.  بهترین گفتار: «الصدق خیرالقول»[8]
  6.  مایه نجات: «الصدق ینجیک و إن خفته والکذب یردیک و إن أمنته»[9]

 

زیان های دروغ

  1. دروغ، بدترین زشتی: «لا سوء أسوء من الکذب»[10]
  2. ویرانگر ایمان: «إنّ الکذب هو خراب الإیمان»[11]
  3.  موجب فقر: «إعتیاد الکذب یورث الفقر»[12]
  4.  رهزن توفیق در عبادت: «إنّ الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل فإذا حرم صلاة اللیل حرم بها الرزق»[13]
  5. مایه بی‏ مروتی: «لیس لکذّاب مروّة»[14]
  6. نابودکننده شخصیت: «من کثر کذبه ذهب بهائه»[15]
  7.  کلید همه گناهان: «جمعت الخبائث فی بیت و جعل مفتاحه الکذب»[16]
  8.  موجب لعن فرشتگان و حاملان عرش و تعفّن روحی و... است: «المؤمن إذا کذب من غیر عذر لعنه سبعون ألف ملک و خرج من قلبه نتنٌ حتّی یبلغ العرش و یلعنه حملة العرش و کتب اللَّه لتلک الکذبة سبعین زنیّة أهونها کمن یزنی مع أُمّه».[17]

 

ترک کدام گناه بهتر است؟

مردی به رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) گفت: من مخفیانه چهار گناه زنا، شراب‏خواری، دزدی و دروغگویی را مرتکب می‏شوم. کدام یک را ترک کنم بهتر است؟ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: دروغ را رها کن. وقتی از پیش آن حضرت رفت، تصمیم بر زنا گرفت، با خود گفت: اگر پیامبرص دراین‏باره از من پرسش کند و من پاسخ دروغ بگویم، پیمان‏شکنی خواهد شد و اگر راست بگویم، بر من حدّ جاری خواهد کرد. از این رو ناچار به چشم‏پوشی از زنا شد. مشابه این ماجرا هنگام تصمیم بر دزدی و شراب‏خواری برای او پیش آمد؛ در نتیجه از هر چهار گناه چشم پوشید: روی أن رجلاً قال للنبی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) أنا یا رسول اللَّه أستسرّ بخلال أربع: الزّنا و شرب‌الخمر و السّرق و الکذب فأیّتهنّ شئتَ ترکتُها لک؟ قال(صلّی الله علیه وآله وسلّم): «دع الکذب». فلمّا همّ بالزنا فقال: یسألنی فإن جحدتُ نقضتُ ما جعلتُ له و إن أقررتُ حُدِدتُ ثمّ همّ بالسّرق ثمّ بشرب‌الخمر ففکّر مثل ذلک، فرجع إلیه فقال: قد أخذت علیّ السّبیل کلّه فقد ترکتهنّ أجمع.[18]

 

مصداق صادقان در قرآن کریم چه کسانی هستند؟

بر این اساس، قرآن کریم پس از توصیه مؤمنان به تقوا، آنان را به همراهی با صادقان سفارش ویژه کرده است: (یا أیهاالذین ءامنوا اتّقوا اللَّه و کونوا مع الصادقین)[19] چنان که پیش از این نیز گفته شد مفهوم عام این آیه بر ائمه‌طهار (علیهم‌السلام) تطبیق شده است.

در ایام حکومت عثمان، روزی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) با گروهی از مهاجر و انصار سخن می‏گفت، در ضمن سخنان خود از آنان پرسید:

شما را به خدا سوگند می‏دهم آیا به یاد دارید که پس از نزول آیه (یا أیها الذین ءامنوا اتقوااللَّه و کونوا مع الصادقین) سلمان پرسید: ای پیامبر خدا! این آیه عام است یا خاص؟ پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: همه مؤمنان مأمور به انجام این فرمان هستند، اما عنوان «صادقین» به برادرم علی و اوصیای من که پس از او می‌آیند، اختصاص دارد. مهاجر و انصاری که مخاطب سؤال حضرت علی (علیه‌السلام) بودند، گفتند: آری به یاد داریم: «...أمّا المأمورون فعامة المؤمنین أُمروا بذلک و أمّا الصادقون فخاصّةٌ لأخی علی و أوصیائی من بعده إلی یوم القیامة»؟ قالوا: اللهمّ نعم.[20]

عالم بزرگ اهل سنّت، حاکم حسکانی نیز مشابه این روایت را از پسر خلیفه دوم، عبداللَّه بن عمر نقل کرده است: عن عبداللَّه عمر [فی قوله تعالی]: (اتقواللَّه) قال: أمر اللَّه أصحاب محمد بأجمعهم أن یخافوا اللَّه ثم قال لهم: (و کونوا مع الصادقین) یعنی محمداً و أهل بیته.[21]

تفسیر المنار کلام عبداللَّه‏بن‏عمر را این گونه نقل کرده است: «مع محمد(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و أصحابه». آن‏گاه می‏گوید: «سعیدبن‏جبیر و ضحّاک گفته‌اند: مع أبی‏بکر و عمر، اما ابن‏عباس و ابوجعفر گفته‌اند: مع علیّ»، لیکن به اعتقاد خودش حق با عبداللَّه‏بن‏عمر است که گفته آیه عام است. بنابراین، شامل اصحاب رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) در زمان آن حضرت و پس از آن شامل صادقان بعدی می‏شود. در ادامه می‏گوید: «بوی جعل نواصب و روافض در این دو روایت به مشامم می‏رسد».[22]

سخن محمدرشیدرضا، صاحب تفسیرالمنار بر اصل اعتقاد به عدالت صحابه استوار است که از اعتقادات اساسی اهل سنّت است. اگر واقعاً سخن عبداللَّه بن عمر آن گونه باشد که وی نقل کرده، جای این سؤال هست که در مثل جنگ جمل که دو طرف جنگ، اصحاب رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بودند، همراهی با کدام گروه مایه نجات است؟ این تحیّر و سرگردانی در جنگ صفین نیز برای امت اسلامی وجود داشت؛ زیرا به اعتقاد اهل سنّت، معاویه نیز از افتخار صحابت برخوردار بود. دشوارتر از آن، امتثال این فرمان در زمان‏های بعد، از جمله زمان ماست که از زمان پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) دور هستیم؛ زیرا گروه‏های فراوانی ادّعای مسلمانی، پیروی از رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و از گروه صادقان بودن دارند.

به بیان دیگر، دستور همراهی با صادقان که فرمانی برای یافتن راه هدایت و برطرف شدن اختلافات است، خود موجب گمراهی و اختلافات جدید می‏شود. بنابراین، نمی‏توان با عنوان کلّی «صادقین» مشکلات را حل کرد، بلکه باید منبع موثّق و معتبری برای تطبیق این عنوان کلّی بر مصداق یا مصادیق معیّن یافت. بر این اساس، روشن نیست بوی جعل روافض که امثال رشید رضا بر شیعیان اطلاق می‏کنند از روایت ابن‏ عباس و ابوجعفر چگونه مشام ایشان را آزرده که ادّعای شیعیان و نواصب را به یک چوب رانده است؟

ممکن است گفته شود «اهل‏ بیت» که حاکم حسکانی از عبداللَّه‏ بن‏ عمر نقل کرده، مصادیقی غیر از مصادیق معروف نزد شیعیان دارد، اما در پاسخ باید گفت: البته برخی از علمای اهل سنت واژه «اهل‌البیت» را در معنای دیگری به کار برده‌اند، لیکن اگر عبداللَّه‏بن‏عمر نیز چنین معنایی را اراده کرده باشد، اشکال سرگردانی امت در مثل جنگ جمل، صفین و نزاع بنی‌امیه با بنی ‏عباس پیش می‌آید؛ چنان که سرگردانی امت‏های بعد نیز پیش می‌آید؛ زیرا امّت به عنوان کلّی «اهل البیت»، به عنوان مصادیق «صادقین» احاله شده‌اند.

[ برگرفته از ادب فنای مقربان، جلد3،صفحه 313-317 ،علامه جوادی آملی ]

 

[1] - کافی، ج 2، ص 104؛ بحار الانوار، ج68، ص2.

[2] - همان.

[3] - شرح غرر الحکم، ج1، ص125.

[4] - همان، ج2، ص143.

[5] - همان، ج1، ص104.

[6] - همان، ص68.

[7] - کافی، ج 1، ض 26؛ بحار الانوار، ج75، ص269.

[8] - شرح غرر الحکم، ج1، ص81

[9] - شرح غرر الحکم، ج1، ص290.

[10] - بحار الانوار، ج69، ص259.

[11] - همان، ص247.

[12] - همان، ص261.

[13] - همان، ص260.

[14] - همان، ص261.

[15] - همان، ص250.

[16] - همان، ص263.

[17] - همان

[18] - شرح نهج‌البلاغه، ج6، 375، ذیل خطبه 85.

[19] - سوره توبه، آیه 119.

[20] - تفسیر نورالثقلین، ج2، ص280.

[21] - شواهدالتنزیل، ج1، ص262، ذیل آیه.

[22] - المنار، ج11، ص72، ذیل آیه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۲ ، ۰۰:۲۳
lesane sedq