... و جعلنا لهم لسان صدق علیّا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علامه طباطبایی» ثبت شده است

رابطه سؤال و عقل

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۵۱ ب.ظ

نژاد امّی که مبتلا به جاهلیت مزمن و دیر پا شده است، نه از بیت علم آگاه، نه از در ورودی آن باخبر و نه از کلید آن مستحضر است. ابن عباس می‌گوید: قوم رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) کمترین سؤال را از آن حضرت داشتند[1]؛ یعنی اگر اقوام دیگر از پیامبران خود پرسش چندانی نداشتند قوم رسول گرامی از دیگر اقوام عقب افتاده‌تر بودند.

اگر در صدر اسلام در میان صحابه خِردورزان بسیاری بودند و مسائل فراوانی از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) می‌پرسیدند، امروز گرفتار بسیاری از مشکلات علمی و عملی نبودیم. متأسفانه در بین صحابه پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) کمتر افرادی دارای لسان سَئول و قلب عَقول بوده‌اند.

علامه طباطبایی می‌فرمودند: حدود دوازده هزار نفر محضر پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) را ادراک کردند؛ ولی هیچ‏یک نتوانستند به اندازه امیرمؤمنان، علی(علیه‌السلام) از رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) مطالبی را بپرسند و سخنان آن حضرت را ضبط کنند، چون حضرت علی(علیه‌السلام) دارای لسانی سَئول و قلبی عَقول بود: «إنّ ربّی وهب لی قلباً عقولاً و لِساناً سؤولاً».[2]

پرسش بجا و به شکل مطلوب، سؤال از مسائل سودمند عقلی و نقلی و پرسش همراه با تفکر، در تعالی دانش بسیار مؤثر است، از این‏رو اسلام به اصل پرسشگری و خوب پرسیدن: «حُسْن السؤال نصف العلم»[3] و از مسائل علمی و سودمند سؤال کردن، بسیار سفارش کرده و فرموده است که در مجالس خود مسائل علمی و مباحث مفید را مطرح کنید تا با این برنامه عملی گروهی بهره‌مند و مأجور شوند: «العلم خزائن و المفاتیح السؤال، فاسألوا یرحمکم الله فإنّه یؤجر فی العلم أربعة: السائل والمتکلّم والمستمع والمحبّ لهم».[4]

تحول عظیمی که با طلوع اسلام در فرهنگ و تمدن آن عصر پدید آمد زمینه صدها سؤال علمی را فراهم کرد، هرچند آنان که اهل پرسش بودند به پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) دسترسی نداشتند و آنان‏که دسترسی داشتند اهل سؤال نبودند و گاهی با شنیدن صدای طبل تجاری، مسجد را رها کرده و رسول گرامی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) را در حال خطبه نماز جمعه ایستاده تنها می‌گذاشتند.[5] پرسشهای محدود حجازیها همان بود که قرآن یاد کرده و فخر رازی، چنان‌که گذشت، رقم آنها را طبق استخراج، به چهارده عدد ثبت کرده است.

لازم است عنایت شود در موردی که عنوان سؤال به صیغه جمع یاد شده است، مانند (ویَسئَلونَکَ عَنِ الرّوح)[6] و...، گاهی پرسش کنندگان متعدد بوده‌اند و زمانی بیش از یک نفر نبوده؛ ولی اصل مطلبْ مورد نیاز عدّه‌ای بوده و مایل به پرسش بوده‌اند، هرچند به آن توفیق نیافته‌اند.

حسّاس‌ترین مطلبی که حاکی از تحجّر و جمود فراریان از دَرِ شهر شهود و بینش و باب مدینه علم و دانش است اینکه حضرت علی بن ابی طالب، امیرمؤمنان(علیه‌السلام) رسماً اعلام فرمود: «سلونی قبل أن تفقدونی فلأنا بطرق السماء أعلم منّی بطرق الأرض»[7] ولی پرسش شایسته‌ای از آن حضرت که درخور اهتمام باشد صورت نگرفت.

 


[1] - التفسیر الکبیر، مج3، ج5، ص129.

[2] - بحار الاَنوار، ج40، ص157. تسنیم، جلد 9صفحه 553

[3] - بحار الاَنوار، ج1، ص224.

[4] - کتاب الخصال، ص244 ـ 245.

[5] - ر.ک: مجمع البیان، ج9 ـ 10، ص436؛ البرهان، ج8، ص14.

[6] - سوره اسراء، آیه 85. تسنیم، جلد 9صفحه 554

[7] - نهج البلاغه، خطبه 93 و خطبه 189

 

[برگرفته از تسنیم، جلد 9 -  صفحه 554]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۵۱
lesane sedq

رایحه محبوب

سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۱۶ ب.ظ

برهان صدیقین  بنابر فرمایش آیت الله جوادی آملی و بسیاری از فلاسفه اسلامی، محکم ترین و کوتاه ترین برهان اثبات خدای تعالی و توحید است. کامل ترین تقریر از این برهان را علامه طباطبایی رضوان الله علیه فرمودند که چکیده آن توجه دادن و تنبه بر ثبوت خدای سبحان می باشد و در واقع بیداری فطرت خفته است. معنای این عبارت چنین است که خدای تعالی همان واقعیت زوال ناپذیری است که تحقق و ثبوت آن، ضروری و بدیهی است.

آیت الله جوادی آملی این تقریر علامه طباطبایی را الهام گرفته از کتاب و سنت میدانند زیرا بنابر آیات کریمه قرآن، رسولان الهی از امت های خود می پرسیدند: آیا در خدا تردیدی وجود دارد؟(سوره ابراهیم - 10) و در آیه دیگری به مشهود بودن پروردگار قبل از هر چیز دیگری اشاره شده است: اولم یکف بربک انه علی کل شی ء شهید(فصلت 53)

یعنی قبل از فهم و ادراک هرچیزی، خدا شهید و مشهود است حتی قبل از شناخت خود انسان.

کلامی  به همین مضمون، منسوب به امام باقر علیه السلام است که فرمودند: لا یعرف احد احدا الا الله ؛ هیچ کس ، کسی یا چیزی را جز به خدا نمی شناسد.

این همان تقریر علامه می باشد که غیر را برداشته و از خود واقعیت به ضرورت ازلی آن راه می یابد.

علامه جوادی در ادامه مطلب چنین می آورد:

در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد علیه السلام می فرماید: و ان الراحل الیک قریب المسافه و انک لا تحتجب عن خلقک ...؛ آن کس که به سوی تو کوچ می کند مسافتش نزدیک است و تو از آفریده های خویش پنهان نیستی.

کلمه مسافت از ریشه سوف به معنای بوییدن است و چون راهنمای قافله با بو کردن خاک راه، فاصله را تا مقصد تشخیص می داد به مسیر ، مسافت گفته شده است.

جانی که محبوب را با دیده دل می بیند رایحه او را نیز با شامه باطن استشمام می کند. همان گونه که وقتی کاروان از دروازه مصر حرکت کرد بوی یوسف علیه السلام به مشام حضرت یعقوب علیه السلام که در کنعان بود رسید و با قاطعیت و تاکید گفت: من بوی یوسف را می یابم؛ انی اجد ریح یوسف.(یوسف 94)

سالکی که اهل دل است با چشم جان محبوب خویش را می بیند و با شامه دل او را می بوید و چنین می گوید: خدایا بین تو و خلق تو حجابی نیست، یعنی توجه به تو همان و دیدنت همان و بوییدن راه وصلت همان. از این رو انکار خدا بلکه شک در او محال است و اگر خدا به ما نزدیک است: فانی قریب( بقره 186) ؛ واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه(انفال 24)؛ پس هرچه راه شناخت او کوتاه تر باشد وصال سریع تر و صحیح تر خواهد بود.

برداشتی از کتاب توحید در قرآن آیت الله جوادی آملی، ص 216و 217

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۲ ، ۲۳:۱۶
lesane sedq