... و جعلنا لهم لسان صدق علیّا

طبقه بندی موضوعی
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روابط دختر و پسر» ثبت شده است

در گوشی

سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ

نجوا یعنی آروم صحبت کردن با کسی، بطوری که  دیگران متوجه نشن، به زبون ساده تر یعنی پچ پچ کردن یا بهتره بگیم در گوشی حرف زدن.

از راه های امروزی نجواکردن  میشه به پیامک ، ایمیل ، حرف زدن با گوشی های همراه و یا چت کردن اشاره کرد که ظاهرا خیلی راحت و بی دردسره اما ........

خدای علیم در آیه 10 سوره مجادله میفرماید: انما النجوی من الشیطان ......

نجوا کردن رفتاری شیطانیه که البته روشنه راهی که پنهانی و دور از انظار عموم باشه چه مفسده هایی رو میتونه در برداشته باشه.

وقتی کاری رو علنا انجام میدیم ناخودآگاه اینکار مورد قضاوت دیگران قرار میگیره و همین موجب میشه تا با آگاهی و حساسیت ببیشتری اونو انجام بدیم ولی خدا نکنه کاری پنهانی انجام بشه خودتون مصادیقش رو سراغ دارید حتما.

« یکی از علما و اساتید اخلاق در یکی از جلساتشون تعریف میکردن که یه خانم جوان و متدینی با بنده تماس گرفتند و از من خواستند که استاد اخلاقشون بشم. بعد از صحبت های این دختر من بهشون گفتم : دخترم میخوای حقیقت رو بدونی ؟ حقیقت اینه که اگه من و شما با هم رابطه ای داشته باشیم نفر سوم شیطانه. »

اونوقت شما در نظر بگیرید چقدر از دختران و پسران و متاسفانه چه تعداد از زنان و مردان با بهانه های مختلف مثل مشورت درسی، کاری ، روابط اجتماعی و یا به بهانه ازدواج ، با خیالی راحت و البته پنهانی ساعت ها با یکدیگر گفتگو میکنن، پیامک میدن، چت میکنن، تو شبکه های اجتماعی گپ میزنند اونوقت انتظار داریم هیچ اتفاقی نیفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

واقعا فکر می کنیم از حضرت یوسف(علیه السلام) پاک تر و معصوم تریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

البته یه نوع نجوا داریم که نه تنها مذموم نیست بلکه خیلی هم خوبه و اونم نجوای با خداست وقتی به سجده میری و آروم آروم باهاش حرف میزنی وقتی تو قنوت باهاش درددل میکنی وقتی دلت میشکنه و اشکات سرازیر میشه زیر لب زمزمه میکنی یعنی نجوا یعنی مناجات .

واسمع ندایی اذا نادیتک و اقبل علیّ اذا ناجیتک ...... (مناجات شعبانیه)

و قشنگ تراز این وقتیه که خدا با بنده اش نجوا میکنه:

الهی و اجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا .......... (مناجات شعبانیه)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۹
lesane sedq

رابطه من با .....

سه شنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ق.ظ

چند جلسه ای هست که دارم میرم دانشگاه . البته دقیقترش ، میرم خوابگاه دانشجویی برای گپ و گفت با دانشجوها.

راستش رو بخواهید از بین چند دانشگاهی که قرار بود بچه ها هرکدوم یکیش رو قبول کنن ، ظاهرا همه از رفتن به این دانشگاهی که ما الان داریم میریم فراری بودن ، خصوصا خود بچه های دانشجو طوری از دانشگاه ..... حرف میزدن که انگار واقعا هیچ امیدی به کار تو این دانشگاه نداشتن.

این نا امیدی اونا ، منو امیدوارتر کرد که همین دانشگاه رو انتخاب کنم. قبل از اینکه خودم بگم مسئول ......خودشون بنده رو انتخاب کردند  . ما هم گفتیم به امید خدا.

شب اولی که رفتم حدود ده نفری اومده بودن. موضوع  اولین جلسه رو خودم انتخاب کردم  تا بعد عکس العمل هارو ببینم و بتونم تا حدودی ارزیابی کنم. البته در پایان نظرسنجی کردم . کاملا مشخص بود که بچه ها هیچ انگیزه ای برای شنیدن حرفهای بقول معروف مثبت از هر نوعی رو ندارن.

طبق نظر خودشون قرار شد جلسه بعدی راجع به روابط دختر و پسر صحبت کنیم. دو جلسه راجع به این موضوع صحبت کردیم . بچه ها حرفاشون رو زدند بعضی ها مشاوره گرفتند اما اونچه که کاملا مشهود بود اینکه واقعا تو اون جمع هیچکدوم دنبال نگاه شرع به این قضیه نبود من هم مصلحت رو در این دیدم که این موضوع رو از جنبه های دیگه ای مورد بررسی قرار بدم  که البته این رویکرد بهتر جواب داد.

ولی این قضیه همچنان منو ناراحت میکنه چرا کار  به جایی رسیده که اصلا برامون مهم نیست که کاری که داریم انجام میدیم مثلا رابطه من با ... چه تغییری در رابطه  « من »  با « خـــــــــــــدا »  ایجاد میکنه ؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۴۹
lesane sedq